یک پسر

Remember You Die

سهم من از دوری تو چیزی جز دلتنگی به اندازه دریاها ،نگاهی تاریک همچون شب های بدون مهتاب و لحظه هایی که ثانیه به ثانیه میگذرند نیست .پس ای دوست بشنو صدای دلتنگی مرا..

نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:عشق دوری دل تنگی,ساعت 14:52 توسط Amirreza Mjv| |

 

 

لیاقت می خواهد شریک شدن ...

تو خوش باش به همین " با هم " بودن های امروز

من خوشم به خلوت تنهایی ام .. !!

تو بخند به امروز ...

من میخندم به فرداهایت
...

 

 

نوشته شده در چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:عشق,تنهایی,امروز,فردا!,ساعت 1:52 توسط Amirreza Mjv| |

 

زن برای عاشق شدن به چندین قرن نیاز دارد و برای فراموشی به یک دقیقه.........ولی ...مرد برای عاشق شدن به یک دقیقه نیاز دارد و برای فراموش کردن به چندین قرن..


 

نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:عشق مرد زن ,ساعت 16:51 توسط Amirreza Mjv| |

یاد گرفتم که عشق با تمام عظمتش 3-2 ماه بیشتر
زنده نیست...
یاد گرفتم که عشق یعنی فاصله
و فاصله یعنی 2 خط موازی که هیچگاه به هم نمی
رسند...
یاد گرفتم در عشق هیچکس به اندازه خودت وفادار
نیست

و یاد گرفتم هر چه عاشق تری
تنهاتری...

نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:عشق تنهایی,ساعت 16:35 توسط Amirreza Mjv| |

   

              بهش بگی دوسش داری پرو میشه میره

بهش بگی ازش بدت میاد نا امید میشه و میره ، :ا
محبت کنی خوشی میزنه زیر دلش و میره ،:ا
محبت نکنی ، از یکی دیگه محبت میگیره و میره ... :ا
خلاصه اومده که بره...
خودتو خسته نکن :ا

 

 

نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:دختر پسر عشق دوستی,ساعت 13:56 توسط Amirreza Mjv| |

   

من حالم خوبه، اما تو غلط کردی باور کنی..!


اره..این جملرو باید به اون دختر گفت که دلتو میشکونه و میزنه به  کوچه علی چپ ...ماهم خودمون رو میزنیم به اون راه! انگار همه چی طبیعی هستش! هیچ اتفاقی

نیفتاده! اره عزیزم..خوبم..به لطف تو هروز بهتر میشم! اره اینه مکالمه هروز ما!

 


 

نوشته شده در یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:عشق دوستی دختر دل ,,,ساعت 22:55 توسط Amirreza Mjv| |

توجه توجه !!!!!!!

اعراب به ما آموختند که آنچه را که میخوریم "غذا" بنامیم و حال آنکه در
زبان عربی غذا به "پس آب شتر" گفته میشود.

اعراب به ما آموختند که برای شمارش جمعیّتمان کلمۀ "نفر" را استفاده کنیم
و حال آنکه در زبان عربی حیوان را با این کلمه میشمارند و انسان را با
... کلمۀ "تن" میشمارند؟ شما ۵ تن آل عبا و ۷۲ تن صحرای کربلا را بخوبی
میشناسید.

اعراب به ما آموختند که "صدای سگ" را "پارس" بگوئیم و حال آنکه این کلمه
نام کشور عزیزمان میباشد؟

اعراب به ما آموختند که "شاهنامه آخرش خوش است" و حال آنکه فردوسی در
انتهای شاهنامه از شکست ایرانیان سخن میگوید.

آیا بیشتر از این میشود به یک ملّت اهانت کرد و همین ملّت هنوز نمیفهمد
که به کسانی احترام میگذارد که به او نهایت حقارت را روا داشته اند و
هنوز با استفادۀ همین کلمات به ریشش می خندد.

آیا در کتاب سفینه البهار نمیخوانیم که بالاترین ایرانی از پست ترین عرب
پست تر است؟!!!!

حد اقلّ بیائید با یک انقلاب فرهنگی این کلمات و این افکار (حقارت پذیری)
را کنار بگذاریم.

بجای "غذا" بگوئیم "خوراک"

بجای "نفر" بگوئیم "تعداد" و یا "تن"(هرچند عربیست)

بجای "پارس سگ" بگوئیم "واق زدن سگ"

بجای " شاهنامه آخرش خوش است " بگوئیم "جوجه را آخر پائیز میشمارند"و.....\

نوشته شده در یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:عرب ,ساعت 21:36 توسط Amirreza Mjv| |

به نسل های بعدی بگویید: نسل ما نه سر پیاز بود و نه ته پیاز...نسل ما خوده پیاز بود که هرکی دیدتمون، گریه کرد!

نوشته شده در یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:نسل سوخته انقلاب ,ساعت 21:29 توسط Amirreza Mjv| |

 
بسیجیه سوار تاکسی میشه..

به راننده میگه : این رادیو را خاموش کن ، چون در مذهب ما شنیدن موسیقی حرام است...

بعد اضافه میکنه که :

درزمان پیغمبررادیو و موسیقی نبود ، مخصوصا" موسیقی فرنگی که مال کفار است !

راننده رادیو را خاموش میکنه ، تاکسی را متوقف میکنه و درب تاکسی را باز میکنه ...!

بسیجیه میپرسه : چرا وايسادي پس ؟؟

راننده میگه : در زمان پیغمبر تاکسی نبود !!

شما بفرمایید پایین منـتظر شتر بشید!

نوشته شده در یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:بسیجی ! ,ساعت 19:47 توسط Amirreza Mjv| |

 

 

 

 

لعنت به این زندگی .... وقتی که گریه کردیم گفتن بچه است. وقتی که خندیدیم گفتن دیوونه است. وقتی که جدی بودیم گفتن مغروره. وقتی که شوخی کردیم گفتن سنگین باش. وقتی که حرف زدیم گفتن پر حرفه. وقتی که ساکت شدیم گفتن عاشقه. حالا ام که عاشقیم می گن گناهه..



نوشته شده در یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:عشق,ساعت 15:44 توسط Amirreza Mjv| |

این قدر بدم میاد از اون دسته افرادی که از حسودیه رابطه ی دو نفر میان پیشه یکیشون دروغ میگن..حالم ازشون بهم میخوره..خدا..همه ی حسودای این عالمو نمایان کن..

نوشته شده در شنبه 26 فروردين 1391برچسب:دروغ حسادت فیضی)),ساعت 23:50 توسط Amirreza Mjv| |

یه روز یه دختره یه پسره رو توخیابون می بینه

خیلی ازش خوشش میاد ... خلاصه هر کاری می کنه که دل پسره رو بدست بیاره ، پسره اعتنایی نمیکنه

چرا ؟؟؟ چون فکر میکنه همه دخترا مثه همن

ازقصه ها شنیده بوده که دخترا بی وفان

خلاصه می گذره سه چهار روز و پسره هم دل میده به دختره

 

خلاصه باهم دوس میشن و این دوستی می کشه تا یک سال ، دوسال ، سه سال ، چهار و پنج ... همینطوری باهم

 

بزرگ میشن

 

خلاصه بعد از این همه سال که با هم دوست بودن ، پسره به دختره میگه : چقدردوستم داری ؟

 

دختره با مکث زیاد میگه : فکرنکنم اندازه ای داشته باشه !

پسره میگه : مگه میشه آدم هیچ عشقشو دوس نداشته باشه ؟

دختره میگه : نه ... نه اینکه دوستت ندارم ، اندازه نداره

دختره از پسره می پرسه : توچی ؟ تو چقدر منو دوس داری ؟


پسره هم مکث زیاد میکنه ، میگه ... میگه : خیلی دوستت دارم ... بیشتر از اون چیزی که فکرشو بکنی

روزها میگذره ... شب ها می گذره ... پسره یه فکری به نظرش میرسه ... میگه : میخوام این فکر رو عملی کنم

می خواس عشق خودشو امتحان کنه

 

تا اینکه یه روز میرسه بهش میگه ... بهش میگه : من یه بیماری دارم که فکر نکنم تا چند روز دیگه بیشتر دووم

 

بیارم ... !

 

راستی اگه من بمیرم توچکار میکنی ؟

 

دختره یه ذره اشک تو چشماش جمع میشه و میگه : این چه حرفیه میزنی ؟ دوس ندارم بشنوم

 

خلاصه حرفو عوض میکنه و میگه : توچی ؟ تو که بمیری ، منم میمیرم ... فکرمی کنی خیلی ساده اس تنهایی بدون

تو بودن ؟

پسره میگه : نه ... بگوحالا

دختره میگه : نمی دونم چکارمی کنم ولی اگه من مردم چی ؟

پسره بهش میگه : امتحانش مجانیه ...! اگه تومردی بهت میگم چکار می کنم

خلاصه اتفاق میفته پسره یه نقشه میکشه که یه قتل الکی رخ بده

تا اینکه به ذهنش می رسه الکی خودشو به کشتن بده تا ببینه اون دختره چکارمیکنه

 

خلاصه تشییع جنازه ای واسه پسره می گیرن و دفنش میکنن و پسره یه جا قایم میشه میبینه دختره فقط یه شاخه

 

گل رز قرمز میاره میندازه و میره

 

تا اینکه میبینه واقعا اهمیتی بهش نداده ... دختره با کس دیگه ای رفته

 

خیلی غمگین شده بود ... دنیاش خیلی بی رنگ شده بود

تا اینکه بعد از چند روز دختره تصادف میکنه و میمیره

دختره رو دفن میکنن ... هیشکی سرمزارش نیست

پسره با یه شاخه گل یاس سفید یا نه با یه دسته گل یاس سفید میاد سر قبر دختره بهش میگه:

اون لحظه بود که این سوالو ازم پرسیدی : اگه مردی چکار میکنم ؟ این کارو میکنم ... تموم یاس های سفیدو با خون

خودم قرمز میکنم

دخترا همه همین جورین البته دخترا ناراحت نشن ولی یه واقعیته.!

 

نوشته شده در شنبه 26 فروردين 1391برچسب:دختر پسر عشق دوستی ,ساعت 23:48 توسط Amirreza Mjv| |

تاحالا شده یکی از نوشته هاتون تعریف کنه که نظرش اندازه 100 تا نظره دیگه براتون مهمه؟؟!

نوشته شده در پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:,ساعت 22:57 توسط Amirreza Mjv| |

اینقدر بدم میاد از اون دسته دخترایی که دوست پسر دارن اما میگن نداریم..اوله اشنایی یهو صمیمی میشن بعد میگن کلا از پسرا خوشمون نمیاد!  چاخان میگن بابا! شما باور نکنید!  طرف 90 % فرندای فیسش پسرن بعد میگه از پسرا متنفرم! این دیگه اخره خندست!

نوشته شده در پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:دختر دوست پسر,ساعت 21:22 توسط Amirreza Mjv| |

یه پیچ رو هر چقدر سفت کنی ، موقع باز کردن ، همونقدر باید زور بزنی ..

حالا هی منو بپیچون .. به موقش برات دارم..

نوشته شده در پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:پیچوندن ,ساعت 20:35 توسط Amirreza Mjv| |

قدیما برق ها رو روشن میذاشتیم میرفتیم مسافرت،

دزده فک کنه یکی خونه هست، الان هرجوری حساب میکنیم

برق ها رو خاموش کنیم و دزد بزنه به صرفه تره !

نوشته شده در پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:برق قدیم دزد,ساعت 20:21 توسط Amirreza Mjv| |

به ﺳﻼﻣﺘﯽ فروردینیها ﮐﻪ به ﺩﺭﺩ ﺩﻝ همه ﮔﻮﺵ میدن ﺍﻣﺎ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺲ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﮐﺠﺎ ﺩﺭﺩ دل ﻣﯿﮑﻨﻦ!

نوشته شده در پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:فروردینیها,ساعت 20:12 توسط Amirreza Mjv| |

هستن كسايي كه آرزوى زمين خوردن مارو دارن ، وما همچنان با انگشت شصتمان پذيراى آنان هستيم ...!

نوشته شده در پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:شصت زمین خوردن,ساعت 16:58 توسط Amirreza Mjv| |

من و تو شباهت های متفاوتی باهم داریم:
هردو شکستیم...
تو قلب مرا، من غرورم را...
هر دو رقصیدیم...
تو با دیگری، من با سازهای تو...... هر دو بازی کردیم...
تو با من، من با سرنوشتم...
و در آخر هر دو پی بردیم...
تو به "حماقتِ" من، من به "پَست" بودن تو...
آری این شباهت های متفاوت هر روز آشکارتر میشود...!!!

نوشته شده در پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:شباهت عشق ,ساعت 15:54 توسط Amirreza Mjv| |

انسان های خام همیشه می خواهند در بحث ها برنده شوند حتی اگر

این به قیمت نابودی روابطشان با دیگری شود،اما انسان های عاقل
ترجیح
 

می دهندکه در یک بحث ببازند اما یک رابطه ی خوب برقرار کنند...


نوشته شده در پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:عاقل, خام ,ساعت 1:22 توسط Amirreza Mjv| |

 

مهم نیست نردبان ترقی تو کوتاه باشه,مهم دیواریه که نردبانو

بهش تکیه دادی !

 

نوشته شده در چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:نردبان ترقی ,ساعت 23:13 توسط Amirreza Mjv| |



هرچی مهربونتر باشی بیشتر بهت ظلم میک  

هر چی صادق تر باشی بیشتر بهت دروغ میگن.

هرچی خودتو خاکی تر نشون بدی واست کمتر ارزش قائل میشن.

هرچی قلبتو آسونتر دراختیار بذاری راحتتر لهش میکنن.

اگه بدونن که منتظری ازت یه دنیا فاصله میگیرن.

نوشته شده در چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:حقیقت,,ساعت 22:19 توسط Amirreza Mjv| |

وقتی دله یه فرورديني رو شکوندی، دیگه نگران اشک هاش نباش!


از لبخنداش بترس که معنیش اشک های فردای توست!

نوشته شده در چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:فروردینی دل ,ساعت 22:0 توسط Amirreza Mjv| |

ما که هرجایی دهَنمـــون سرویس میشه میگن امتحان الهیــه !!



اگه اینجوری باشه که من دیگه دکترای الاهیات گرفتم ...!!!

نوشته شده در چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:,ساعت 21:8 توسط Amirreza Mjv| |

وقتی دو عاشق از هم جدا میشن دیگه نمیتونن مثل قبل دوست باشن...

چون به قلب همدیگه زخم زدن...

نمیتونن دشمن همدیگه باشن.. چون زمانی عاشق بودن ...

تنها میتونن آشنا ترین غریبه برای همدیگه باشن...

نوشته شده در چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:عاشق دشمن ,ساعت 20:58 توسط Amirreza Mjv| |

همیشه دنبال افرادی که کمترین اهمیت

را در زندگی به ما می دهند می دویم...

چرا به این کار پایان ندهیم و اطرافمان را نگاه نکنیم تا ببینیم چه کسانی

دنبال ما می دوند؟؟!




نوشته شده در چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:اهمیت ,ساعت 20:44 توسط Amirreza Mjv| |

اینجا زمین است ..

رسم آدم هایش عجیب است ..

به جای این که دنبالت بگردند ،

فراموشت می کنند ..

آری اینجا زمین است ..

جایی که دل شکستن هیچ مجازاتی ندارد !

نوشته شده در چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:,ساعت 20:32 توسط Amirreza Mjv| |


آخرين مطالب
» ...
» ...
» بت ..
» ...
» رفتن ..
» ماه ..
» جمعه ها ..
» بار اول ..
» ...
» وقتی که می رفتی ..
» ...
» ...
» ...
» استاد
» راست میگفتی ..
» یه نوع بیماری ..
» ...
» ..
» ما نسلی هستیم که ..
» یاد گرفتم ..

Design By : RoozGozar.com