یک پسر

Remember You Die

من به قلبم افتخار می کنم .

با آن بازی شد ،

زخمی شد ،

به آن خیانت شد ،

سوخت و ..

شکست !

اما به طریقی هنوز کار می کند ..


نوشته شده در یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:Text by Sara,ساعت 17:50 توسط Amirreza Mjv| |

آنقدر دوستت دارم كه ،

بعضی اوقات یادم میرود تو دوستم نداری ..

نوشته شده در یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:,ساعت 17:30 توسط Amirreza Mjv| |

ابتدا خداوند زمین را آفرید ..

سپس استراحت کرد ،

بعد مرد را آفرید ..

باز استراحت کرد ..

ناگهان زن را آفرید ..

سپس نه خدا استراحت کرد نه مرد ، نه زمین ! :))

نوشته شده در یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:,ساعت 17:26 توسط Amirreza Mjv| |

اصفهانیه میره مهمونی ..

سرسفره بچش میگه بابا یه لیوان آب میخوام ..

باباش میگه :

خاک تو سرت ! آب خونمون هست ! مرغ بخور .. :)

نوشته شده در یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:,ساعت 17:14 توسط Amirreza Mjv| |

روسری اذیتت می کنه ؟!

دلت میخواد وقتی قدم میزنی ، باد توی موهات بپیچه ؟!
.
.
.
.
.
.
.
وقتی کفتر رو کلت رید ،

میفهمی که حجاب مصونیت است نه محدودیت :دی

نوشته شده در جمعه 27 بهمن 1391برچسب:Text By Nazanin,ساعت 12:4 توسط Amirreza Mjv| |

در کودکیت کدامین بازی راهت ندادند که امروز ..

دیوانه وار تشنــه ی بازی با دیگرانــی ؟؟؟!

نوشته شده در جمعه 27 بهمن 1391برچسب:Text By Sahar,ساعت 12:2 توسط Amirreza Mjv| |

از بچــگی بهم می گفتن از کسی نتــــــرس ،

فقط از خدا بترس ..

درحالی که باید می گفتن از همه بتـــــــرس ..

جز خـــــــدا ..


نوشته شده در جمعه 27 بهمن 1391برچسب:,ساعت 11:56 توسط Amirreza Mjv| |

به شخصیت خود بیشتر از آبرویتان اهمیت دهید ..

زیره شخصیت شما جوهر وجود شماست ..

و آبرویتان ، تصور دیگران نسبت به شماست .

جان وودن



نوشته شده در چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:,ساعت 14:52 توسط Amirreza Mjv| |

دستم بوی گل میداد .. مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند !

اما هیچکس فکر نکرد که شاید من گلی کاشته باشم ..

 

نوشته شده در چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:,ساعت 14:38 توسط Amirreza Mjv| |

خوشبختی توپی است که وقتی می رود به دنبالش می دویم ..

وقتی می ایستد به آن لگد می زنیم .

نوشته شده در چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:,ساعت 14:29 توسط Amirreza Mjv| |

انسان ها با دو چشم و یک زبان به دنیا می آیند ..

تا دو برابر انچه می گویند ببینند ، ولی از طرزه سلوکشان اینطور استنباط می شود

که آنها با دو زبان و یک چشم تولد یافته اند ؛

زیرا همان افرادی که کمتر دیده اند ، بیشتر حرف می زنند ..

و آنهایی که هیچی ندیده اند ، درباره همه چیز اظهار نظر می کنند .

کولتون

نوشته شده در چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:,ساعت 14:22 توسط Amirreza Mjv| |

از" ذهن " تا  " دهن " ..

فقط یه نقطه فاصله است ..

تا ذهنت رو باز نکردی ،

دهنت رو باز نکن ! 

نوشته شده در دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:,ساعت 20:51 توسط Amirreza Mjv| |

باید به بعضی ها گفت :

ناراحت چی هستی ؟؟! ..

دنیا که به آخر نرسیده ،

من نشد ، یکی دیگه .. تو که عادت داری ..

(( مخاطب خاص ))

نوشته شده در دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:,ساعت 20:46 توسط Amirreza Mjv| |

لحظه ی قبل از مرگـــم به بچه هام میگم :

ده میلیـــارد تومن گذاشتم ..زیــــره ..زیره.. زیـــره ..

و همون موقع جان به جان آفرین تسلیم کنم !

ای حـــــــال میـــــــــده ! :دی 

نوشته شده در دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:,ساعت 20:28 توسط Amirreza Mjv| |

این روز ها من مانده ام و بلاتکلیـــفی دست هایم ،

و لباس هایی که از شوق داشتـــن دست هایـــت،

جیب ندارند ..

نوشته شده در دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:,ساعت 20:24 توسط Amirreza Mjv| |

خواهر زادم 5 سالشه اومده پیشم میگه :

دلم واست تنگ شده بود !

میگم دلت واسه من تنگ شده بود یا واسه موبایلم ؟! :)


میگه هم موبایلت هم کامپیوترت :))  :|

نوشته شده در دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:,ساعت 20:21 توسط Amirreza Mjv| |

کاربرد ( ها ) در شیراز :

ها  = خب !

ها = بله !

هـــــا ؟ = چیچی میگی ؟! 

ها = برو خودتی !

ها ها ! = تایید حرف

ها = پسندیدن

ها باشه = بیشین تا بیام !

هـــاآآآ = شاخ و شونه کشیدن :)

ها ؟ = تعجب !

نوشته شده در دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:,ساعت 20:13 توسط Amirreza Mjv| |

ما ، نسلـی هستیم که

بهترین حرف های زندگیمان را نگفتیم ..

.. تایــــپ کردیـــم ..


نوشته شده در پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:,ساعت 13:25 توسط Amirreza Mjv| |

مغز برجسته ترین عضو بدن است .

24 ساعت در روز و 365 روز در سال ،

و از زمان تولد کار میکند تا زمانی که ..

عاشق می شویم ..

نوشته شده در پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:,ساعت 13:23 توسط Amirreza Mjv| |

رابطه های امروزی نخواستن همدیگه نـیـــســـت ..

خواستن یکی دیــــگســــت !

نوشته شده در پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:,ساعت 13:20 توسط Amirreza Mjv| |

دلار و طلارو ول کنید برید تمرین دو میدانی ..

از چند ماه بعد باید دنبال مامیونهای یونیسف برای بسته های غذا بدوید !

نوشته شده در پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:,ساعت 13:16 توسط Amirreza Mjv| |

مرد جوان مسیحی ...

 
مرد جوان مسيحي كه مربي شنا و دارنده چندين مدال المپيك

بود ، به خدا اعتقادي نداشت.

او چيزهايي را كه درباره خدا و مذهب مي
شنيد مسخره ميكرد.

شبي مرد جوان به استخر سرپوشيده آموزشگاهش رفت.

چراغ خاموش بود ولی ماه روشن. همین برای شنا کافی بود ..

مرد جوان به بالاترين نقطه تخته شنا رفت و دستانش را باز كرد

تا درون استخر شيرجه برود ...

ناگهان، سايه بدنش را همچون صليبي روي ديوار مشاهده كرد.

احساس عجيبي تمام وجودش را فرا گرفت.

از پله ها پايين آمد و به سمت كليد برق رفت و چراغ را روشن کرد ..


آب استخر براي تعمير خالي شده بود!

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:,ساعت 13:0 توسط Amirreza Mjv| |

" هیچ گاه " به خاطر هیچ کس دست از " ارزشهایت " نکش ..

چون .. زمانی که آن فرد از تو دست بکشد ، تو میمانی ..

و یک " من بی ارزش " !

نوشته شده در دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:Text By Arash,ساعت 23:32 توسط Amirreza Mjv| |

 (( آشق ))

از این به بعد اینگونه بنویسید ..

چون همیشه سرش کلاه می رود ..

نوشته شده در دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:,ساعت 23:1 توسط Amirreza Mjv| |

خواستم چشمهایت را از پشت بگیرم ..

اما ..

طاقت اسم هایی را که میگویی را ندارم ..

نوشته شده در دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:,ساعت 22:58 توسط Amirreza Mjv| |

(( خوشبختی )) چیست ؟؟؟!! 
.
.
.
.
.
.
.
فاصله ای است میان یک بدبختی تا بدبختی دیگر ! 

نوشته شده در دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:,ساعت 22:56 توسط Amirreza Mjv| |

یه وقتایی دلم می خواد یکی از پشت سر چشمامو بگیره ..

و ازم بپرسه اگه گفتی من کیم ؟؟!

منم دستشو بگیرمو بهش بگم :

هرکی هستی بمون ..

نوشته شده در دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:,ساعت 22:51 توسط Amirreza Mjv| |

ماهیگیری از دریا یه ماهی می گیره ..

با خوش حالی میاره خونه بپزه ..

ولی میبینه نه آب هست ، نه برق ، نه گاز ، نه آرد و نه روغن ! 

برمیگرده ماهی رو میندازه تو دریا ..

ماهی سرشو از آب میاره بیرون فریاد میزنه : 

(((  عاشقتم احمدی نژاد !!!  )))

نوشته شده در دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:,ساعت 22:46 توسط Amirreza Mjv| |

چه خوب است آدمها یک نفر را هرروز دوست داشته باشند ..

نه هرروز یک نفر را .... !

نوشته شده در دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:,ساعت 22:43 توسط Amirreza Mjv| |

یارو اسم دوست دخترشو تو گوشیش سیو کرده بود " Low Battery " :)

از اون به بعد هروقت یارو تو خونه نبود ، دوست دخترش زنگ میزد ،

خانومش گوشیو میزد تو شارژ !!! :))

خواستم بگم همچین ملت متفکری هستیم ما :دی

نوشته شده در سه شنبه 10 بهمن 1391برچسب:,ساعت 11:1 توسط Amirreza Mjv| |

تو مصاحبــــه یکی از طلابمـــون می پرســـن :
.
.
.
از
حضرت هـــود چه خصوصیاتی ذکـــــر شده ؟؟!
.
.
.
میگه دقیــــقا به یاد نمیارم ولی فکر کنم ایشون قدرت مـــــکش بسیار بالایی داشتن !!!


نوشته شده در سه شنبه 10 بهمن 1391برچسب:,ساعت 10:46 توسط Amirreza Mjv| |

به فقر احســـاس " انسانـیــت " دچــــار شدیـــم .. ! 

نسلـــی که دردش را ،

کیبورد ها .. پیامــکـــــ ها ..

و .. تلفن هـــای پـــی در پـــی می فـــهمنـــد ..

نوشته شده در سه شنبه 10 بهمن 1391برچسب:,ساعت 10:36 توسط Amirreza Mjv| |

خــــــدایا ایــــن روزها کــــه تمــــوم شــــــــد ...

میــــام میـزنـــــم رو شونــــه ات ؛

میگــــم : جنبــــه رو حال کــــردی ... ؟!

نوشته شده در دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:Text By Kimia,ساعت 18:10 توسط Amirreza Mjv| |

از انســـان های احساساتـــی بیشتر بترسیــــد ..

آن ها قــــادرند ناگـــــهانی ،

.
.
.
.
.
.
.
دیـــگــر گریـــــه نکنند ؛

دوســــــت نداشتـــــه باشــــند ؛

و قیـــد هــــمـــه چیـــــز را بــــــزنند ؛


حـــــتی زنـــدگــــی ...

نوشته شده در دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:Text By Kimia,ساعت 18:1 توسط Amirreza Mjv| |

یکی از بدترین چیزا اینه که با کسی نباشی و همه فکر کنن با خیلی ها هستی ..

نوشته شده در دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:,ساعت 17:58 توسط Amirreza Mjv| |

هنوزم نگرفتم اینکه دخترا میگن " دوست پسر فابریک " یعنی چی دقیقا ؟؟! :)

مثلا .. تازه بازش کردی ؟؟! قفل داره ؟؟!

بسته است ؟! پلمپه ؟؟ :دی

نوشته شده در یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:,ساعت 20:5 توسط Amirreza Mjv| |

دوستم یکسالی بود عاشق دختری شده بود ..

همدیگرو خیلی دوست داشتن ..بعد برا دختره خاستگار اومد ..

دختره پرید رفت ..دوستم اومده بود پیشم گریه میکرد ..

می گفت همه عشقا دروغه .. میخوام مثل تو باشم ..

عاشق نشم ..وابسته نشم مث تو ..

مث تو باشم .. پست باشم .. نامرد باشم .. آشغال باشم ..! 


من :|

بازم من :|

هنوزم من :|


نوشته شده در یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:,ساعت 20:0 توسط Amirreza Mjv| |

چی شد که سیـــگـــاری شدی ؟!

یه شب بـــارون میومــد ... خیــلی تنــــها بـودم ..! 

چـــی شـــد ترک کـــردی ... ؟ 

یه شــب بارون میومــد ... دیگـه تنـــها نبـودم .. !!!

چی شد الکلی شـــدی و سیـــگار رو دوباره شــروع کردی ؟؟!

یــه شــب بــارون میومـد ... دوباره تنــــها شدم ..!

چـــی شد آوردنــــت اینجـا ، بستریـــت کردن ؟؟؟! 

یه شـب بـارون میومـد .. خیــلی تنـــها بودم .. تو خیابون دیـدمش ..

اون تنــــــــــها نبود ...

نوشته شده در یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:,ساعت 19:30 توسط Amirreza Mjv| |

یه روز خودمو دلم عاشق یکی و دلش شدیم ..

ولی اون خودمو و دلمو از خودش و دلش روند ..

دیروز با یک دسته گل اومد سراغم ..

با یه نگاهه مهربون گریه کردو گفت :

دلم برات تنگ شده ....

من فقط نگاهش کردم .. چون کاری نمیتوسنتم بکنم ..

فقط وقتی رفت سنگ قبرم از اشکاش خیس شده بود ..

نوشته شده در جمعه 6 بهمن 1391برچسب:,ساعت 12:36 توسط Amirreza Mjv| |

داری آهنگ گوش میدی ..

یهو یه صدایی شبیه صدای غول چراغ جادو یا چه میدونم هیولا ..

میاد میگه : Arrangement By ...

خوب عین آدم بگو :دی ! اصلا بزارین خوده خواننده بگه :))

نوشته شده در جمعه 6 بهمن 1391برچسب:,ساعت 12:33 توسط Amirreza Mjv| |

تو زندگی حقایقی هست که میشه فهمید ...

اما نمیشه فهموند !!!

(( آل پاچینو ))

نوشته شده در جمعه 6 بهمن 1391برچسب:,ساعت 12:31 توسط Amirreza Mjv| |


آخرين مطالب
» ...
» ...
» بت ..
» ...
» رفتن ..
» ماه ..
» جمعه ها ..
» بار اول ..
» ...
» وقتی که می رفتی ..
» ...
» ...
» ...
» استاد
» راست میگفتی ..
» یه نوع بیماری ..
» ...
» ..
» ما نسلی هستیم که ..
» یاد گرفتم ..

Design By : RoozGozar.com